من براي خودم مينويسم،
تو براي خودت بخوان.
من حرف دلم را مينويسم،
تو حرف دلت را بخوان.
من براي عشق مينويسم،
تو براي معشوقه هات بخوان
حساب..بي حساب
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست
گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل
تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست . . .
سايه ام امشب ز تنهايي مرا همراه نيست
گر در اين خلوت بميرم هيچكس آگاه نيست
من در اين دنيا به جز سايه ندارم همدمي
اين رفيق نيمه راهم گاه هست و گاه نيست
می رود به حساب جواب نداشتنت
عمرا اگر بفهمند داری جان میکنی
تا احترامشان را نگه داری ….
كي مهربونيتو گرفت از من غرقابه درد؟
كي دستاي عزيزتو تبر براي ساقه كرد؟
كينه رو كي ياد تو داد تو هم شدي مثل همه؟
از تن گرم عاشقت كي ساخته يك مجسمه؟
شديداً دلم گرفته ، غم بزرگي رو دلم سنگيني مي كنه و ....
شب تاريك من را صبح اميدي نمي باشد!
.: Weblog Themes By Pichak :.